به عشق بازی ما با پیامک خالی
حبه این هزار باری که دوستم داری
به شعر خوانی هر شب به یاد بانویی
به دست گل که ندادی به دسته چاقویی،
که دوستان عزیزم برایم آوردند
و بعد چه آسان مرا شرف بردند
به این جنازه که شعر گشته تو را
به کل شهر که یادداشت هشته تو را
که این جنازه ی تنها که توی قبرش نیست
که مرد اگرچه به پاست صبرش نیست
به گریه کردن من روی شانه دشمن
به اینکه کدام اسیریم تو یا من
به دوستان عزیزی که عاشقت بودند
و بعد رفتن تو سخت گریه بنمودند
و بعد پشت سرت قصه سر کردند
من را بدون تو ذلیل در به در کردند
دلم چه تنگ شد کجا ببینمت بانو
بخواب که با اشک من نشینمت بانو
بمان به یاد من در جیغ در یاسین
بگو به شهر از این غریبو آن غم دیرین
در یادتم پیوسته در غمگینی شبهام
عشقم عزیزم هستیم الهام من الهام
برچسب : نویسنده : غزال جلیلوند ghazal74 بازدید : 285 تاريخ : پنجشنبه 7 دی 1391 ساعت: 19:21
برچسب : نویسنده : غزال جلیلوند ghazal74 بازدید : 344 تاريخ : سه شنبه 5 دی 1391 ساعت: 13:08